مصطفی لعل شاطری
چکیده
با ورود صنعت چاپ سنگی به ایران، پس از تهران و تبریز در سایر شهرهای ایران، چاپخانههای سنگی متعددی ایجاد و نخستین چاپخانه سنگی مشهد از سوی آستان قدس رضوی تأسیس شد. از دوره فعالیت (1294-1344ق.) چاپخانه سنگی آستانه ...
بیشتر
با ورود صنعت چاپ سنگی به ایران، پس از تهران و تبریز در سایر شهرهای ایران، چاپخانههای سنگی متعددی ایجاد و نخستین چاپخانه سنگی مشهد از سوی آستان قدس رضوی تأسیس شد. از دوره فعالیت (1294-1344ق.) چاپخانه سنگی آستانه بیستوهشت کتاب مورد شناسایی قرارگرفته است که در صفحات آغاز و پایان آنها غالباً نام کاتبان قابلمشاهده است. هدف پژوهش حاضر با تکیهبر روش توصیفی-تحلیلی پاسخ به این پرسش است که با ورود صنعت نوظهور چاپ به مجموعه آستان قدس رضوی، چه تعداد از کاتبانِ فعال در بخشهای گوناگونِ آستانه به تعامل با این چاپخانه بهعنوان یکی از بخشهای فرهنگی نوپا پرداختند و علل همگرایی و واگرایی آنان چه بوده است؟ یافتهها مبنی بر مطالعه آرشیوی-اسنادی -فارغ از دیدگاه سبکشناسی و زیباییشناسی- حاکی از آن است که از میان کاتبان فراوانِ حاضر در زیرمجموعههای اداری-فرهنگی آستان قدس رضوی، مقارن با دوران فعالیت چاپخانه سنگی آستانه، صرفاً تعداد بسیار محدودی به همکاری با این چاپخانه پرداختهاند. این همگرایی را میتوان در راستای علایق شخصی، کسب منافع اقتصادی و سایر موضوعات احتمالی دانست. همچنین واگرایی حجم بسیاری از کاتبان را میتوان در ساختارِ جدالِ میانِ سنت و تجدد تعریف کرد. به این معنا که فرآیند چاپ سنگی، حجم فراوانی از کتاب را در مدتزمان کوتاه و با هزینهای بسیار اندک منتشر میساخت. متعاقباً رشد و گسترش این جریان (تجدد)، موجب کاهش جایگاه کاتبان آستانه (سنت) را به همراه داشت. از اینرو، واگرایی کاتبان آستانه را میتوان بهمثابه عاملی انفعالی در راستای افزایش تولیدات چاپخانه سنگی آستانه و از سویی ایجاد نگرش منفی نسبت به تولیدات این مرکز نزد متولیان فرهنگی آستانه برشمرد.